با سلام به وبلاگ معلم كلاس ششم خوش آمديد؛ لطفاً با نظرات خود ما را ياري نمائيد؛ اميدوارم لذت ببريد و براي بهتر شدن وبلاگ نظر بدهيد؛ داستان بسیار زیبا در اثبات خلافت امیرالمومنین
زیارت عاشورا

عید سعید غدیر1

نقل شده دو نفر از شیعیان در گذرگاهی از بغداد به مجلس بزرگی رسیدند.

پرسیدند: این مجلس متعلّق به کیست؟

گفتند: مجلس درس امام اعظم ابوحنیفه است .

راوی حکایت می گوید:

 رفیق من که اسمش ''فضل بن حسن'' بود و مردی متعصّب در مذهب شیعه، و در عین حال آدمی بحّاث و با اطلاع از مبانی مذهب بود، 

گفت:''من می روم و با این مرد مباحثه می کنم و تا او را ملزم و مجاب نکنم از این مکان نمی روم''.

گفتم: ''این عالم بزرگی است و از عهدۀ بحث با او بر نمی آیی''.

گفت: ''من معتقد به مذهب حقم و حق مغلوب نمی شود''.
 
وارد مجلس شدیم و نشستیم و در یک فرصت مناسب، فضل از جا برخاست و

 گفت:''ایها العالم، من برادری دارم که رافضی است (یعنی شیعه است) و من هر چه می خواهم به او بفهمانم که ابوبکر بعد از پیامبر اکرم، افضل امّت و خلیفۀ به حق بوده قبول نمی کند و
 می گوید: علی بن ابیطالب، افضل و خلیفۀ به حق است. شما یک دلیل قاطعی به من یاد بدهید که به او بفهمانم و او را به راه راست بیاورم''.
 
ابوحنیفه گفت: به برادرت بگو بهترین و روشن ترین دلیل این است که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، همواره در میدان های جنگ، آن دو بزرگوار (ابوبکر و عمر) را کنارخود می نشاند و علی را مقابل نیزه و شمشیر دشمن می فرستاد!

 و این نشان می دهد که آن دو نفر، محبوب پیامبر بوده اند و چون آن حضرت می خواسته که آنها بعد از خودش جانشین باشند آنها را حفظ می کرد!
و چون علی را دوست نمی داشت، طردش می کرد؛ و به میدان می فرستاد تا کشته شود و این بهترین دلیل بر افضلیت ابوبکر و عمر است!
 
فضل گفت: بله من این را به برادرم می گویم. ولی او از قرآن به من جواب می دهد که خداوند فرموده است:

«خداوند، مجاهدین را بر قاعدین ونشستگان برتری داده و اجری بزرگ برای آنان آماده است» 

و به حکم این آیه، علی چون مجاهد بوده افضل از ابوبکر وعمراست که قاعد بوده اند.
 
ابوحنیفه گفت: به او بگو از این بهتر می خواهی که ابوبکر و عمر قبرشان کنار قبر پیامبر و چسبیده به قبر آن حضرت است؛ در حالی که قبر علی از قبر پیامبر دور افتاده و در عراق است!
 
فضل گفت: بله این را هم به برادرم می گویم. امّا او می گوید: آن ها غاصبانه در کنار پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، دفن شده اند!

برای این که خداوند فرموده است:

« ای مؤمنان بدون اذن و اجازۀ پیامبر، داخل خانه اش نشوید…»

و می دانیم که رسول اکرم صلی الله علیه وآله در خانۀ خودش دفن شده و آن دو نفر بدون اذن در خانۀ آن حضرت دفن شده اند و محل دفن ایشان غصبی است.
 
ابوحنیفه که از این گفتگو سخت ناراحت شده بود تأمّلی کرد و سپس با لحنی تند گفت:

 به این برادر خبیثت بگو آنها غاصبانه در خانة پیامبر صلی الله علیه وآله دفن نشده اند! بلکه عایشه و حفصه که دختران آن دو بزرگوار و همسران پیامبر صلی الله علیه وآله بودند و از پیامبر صلی الله علیه وآله مهریه طلبکار بودند، پدرانشان را در مهریة خودشان دفن کردند!
 
فضل گفت : بله من این مطلب را هم به برادرم گفته ام ، ولی او باز آیه ای برای من می خواند و می گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله به همسرانش بدهکار نبوده است. 

برای اینکه خداوند فرموده است:
«ای پیامبر ما همسران تو را که مهرشان را پرداخته ای برای تو حلال کردیم»

طبق این آیه، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله مهریۀ زن هایش را داده بود و وقتی که از دنیا رفت به زن هایش بدهکار نبوده است.
 
ابوحنیفه اندکی تأمّل کرد و گفت: به این برادرت بگو درست است که همسران پیامبر صلی الله علیه واله مهریّه طلبکار نبوده اند، اما سهم الارث که از ماتَرَک پیامبر داشته اند و ماتَرَک (یعنی آنچه پیامبر اکرم بعد از مرگش از خود باقی گذاشته) نیز همین خانه اش بوده و شرعاً سهمی هم از آن خانه به همسرانش می رسد و چون عایشه و حفصه وارث پیامبر صلی الله علیه وآله بوده اند پدرانشان را در سهم الارث خودشان دفن کرده اند و بنابراین غصبی در کار نبوده است!
 
فضل گفت : بله من این را هم به برادرم گفته ام. ولی او می گوید: شما آقایان سنّی ها مگر نمی گویید: پیامبر ارث نمی گذارد و خودتان حدیث نقل می کنید که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرموده است:

«ما پیامبران اصلاً ارث نمی گذاریم و هر چه از ما باقی مانده صدقه است»

پس طبق گفتة خودتان عایشه و حفصه سهم الارث نداشته اند. به همان دلیلی که شما حضرت فاطمه علیها سلام را از فدک محروم کردید و گفتید: پیامبر صلی الله علیه وآله، ارث نمی گذارد آن دو همسر نیز نباید ارث ببرند. آیا دختر از پدر ارث نمی برد اما همسر از شوهر ارث می برد؟!
 
سخن که به اینجا رسید ، ابوحنیفه حسابی از کوره در رفت و با لحنی خشم آلود فریاد کشید: 
این مرد را بیرون کنید! این خودش رافضی است و اصلاً برادر هم ندارد!

_______________________

در جنگ صفین برخی از اصحاب امیرالمؤمنین(ع) طرف مقابل را دشنام می دادند که آن حضرت فرمود:

«بر شما روا نمی دانم که نفرینگر و دشنامگو باشید، و فحش دهید و اظهار نفرت کنید. ولى اگر کارهاى زشت آنان را بیان مى‏ کردید و مى ‏گفتید که رفتار و کردارشان چنین و چنان بوده، سخنى درست‏تر گفته و عذرى رساتر آورده بودید»{ نهج البلاغه.چاپ دارالهجره قم. خطبه 206 ص323 و نصر بن مزاحم، وقعة صفین .چاپ قاهره. ص103 ؛ ابوحنیفه دینوری، الأخبار الطوال.چاپ منشورات الرضی، قم. ص 165 ؛ ابن أعثم کوفی،الفتوح .چاپ بیروت. ‏ج2 ص543 }

در اینجا امیرالمؤمنین(ع) در عینِ نهی از دشنامگویی ، یاران خود را به افشاگری درباره عملکردِ دشمن فرا می خواند. بنابراین پرهیز از دشنامگویی به معنای سکوت در مقابل انحرافات نیست بلکه به معنای روشنگریِ مؤدبانه و استدلالی است که احتمال هدایت مخاطبان را بیشتر می کند و در پیشگاه خداوند و در مقابل افکار عمومی نیز بهتر قابل دفاع است.

________________

چند سال پیش در مجلس ایام فاطمیه، در کنار قبر علی بن بابویه در قم، آیت الله امجد منبر رفته بود و در حین صحبتهایش، نام عائشه، همسر پیامبر را آورد، در همین یکی از حضار با صدای بلند گفت: " لعنة الله علیها " آقای امجد با عتاب گفت: «کی بود؟! ساکت!! این چه کاریه می کنید! اینجا توی قم نشسته اید و علنا لعن می کنید، یک سالی در روز عاشورا علنا لعن خلفاء کردند، همان سال در مناطق سنی نشین، 50 جوان شیعه را سر بریدند! چرا به این اختلافات دامن می زنید! جواب خون آن جوانها را شما می دهید؟! 
من از تولی و تبری بی اطلاع نیستم، ظلمهایی که به اهل بیت شده است را هم می دانم، نه سنی هستم و نه مبلغ اهل سنت، اما از آنهایی هم نیستم که اینجا توی قم، زیر سایه فاطمه معصومه سلام الله علیها نشسته باشم و از امنیت اینجا استفاده کرده و فکر کنم با لعن و نفرین یه عمر و ابوبکر و برگزاری عمر کشون! و کشف نسب عمر در روایات بحارالانوار و ...احساس کنم به وظیفه خود عمل کرده و در خیال خودم هم لبخند رضایت مهدی فاطمه را ببینم!
به نظر من جوان شیعه باید فرزند زمان خویشتن باشد، امروز بیشتر از همیشه نیاز به وحدت جهان اسلام داریم. من معتقدم با لعن و نفرین و اهانتهای علنی به خلفای اهل سنت، هیچ چیزی درست نمی شود و حتی بدتر هم می شود. اگر می خواهیم به مکتب اهل بیت علیهم السلام خدمت کنیم، باید محاسن کلام اهل بیت را برای مردم جهان بازگو کنیم، کار ایجابی کنیم نه سلبی! [ یعنی زیبایی های کلام اهل بیت (ع) را بیان کنیم نه اینکه فقط اشکالات طرف مقابل را بگوییم یعنی تبلیغات مثبت کنیم و نیکویی های ائمه(ع) را بگوییم نه اینکه تظاهر به ذکر مثالب و عیوب مخالفان ایشان کنیم ]



با سلام جهت استفاده از مطالب صلوات بر محمد و آل محمد بفرستيد و لطفاً لينك ما را در وبلاگ يا وبسايت خود قرار دهيد و به دوستان خود معرفي نماييد باتشكر - مديريت وبلاگ

معلم كلاس ششم

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : سه شنبه 7 مهر 1394برچسب:, | 23:44 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |